نتایج جستجو برای عبارت :

سفرنامه اربعین قسمت دوم -خودت درستش کن!-

عموما فردیم که دوست دارم مثبت حرف بزنم ولی یکم الان خسته شدم از خودم که بیش از حد تنبل و بدرد نخور شدم ...
باید پاشم مثل اون موجودی که قبلا بودن بشم باید تا سر حد مرگ تلاش کنم  باید تلاش کنم باید....
من درستش میکنم و درستش میکنم 
اول میخواسم کلی آه و ناله کنم ولی تیتر رو عوض کردم گفتم بزار درستش کنم ...
من درستش میکنم 
ادامه مطلب
مستند گزارشی سفرنامه در بیست و شش قسمت پانزده دقیقه ای .عوامل تولید این برنامه تهیه کننده و کارگردان ارش رمضانی.تصویر بردار علی غنی پور.صدا بردار علی روشن.تدوین مهرداد اسماعیلی.پخش از شبکه شما.اموزش.جام جم.در ایام عید نود و هشت پنج قسمت با رویکرد عید از شبکه ها پخش گردید.
بعد از آن که جواب مثبت رو به مادرم دادم ، کمی به فکر فرو رفتم ، اینکه آیا این سفر قسمتم می شود یا نه؟ آقا دعوتم کرده یا نه؟ مرخصی ام چه می شود؟ نکند موافقت نشود ، انگار خودش به سراغم آمده بود و برایم سنگ اندازی میکرد ، انتظار دیگری از او نیست ، کارش همین است شیطان را میگویم!
ادامه مطلب
ببین !
وای از آن روزی که برای خود برند کاذب درست کنی در ذهن و قلب دیگران و صد البته خودت.
خودت می دانی که آنی نیستی که می نمایی، بلکه آنی هستی که هستی.
حال که می خواهی درستش کنی، برند کاذب قد علم می کند و نمی گذارد اعتبار کاذب اجتماعی ات را خرد کنی.
می ترسی جانم.
ادامه مطلب
سلام و عرض ادب
از آن روزی که برای خود برند کاذب درست می کنی، در ذهن و قلب دیگران و صد البته خودت مشکلات شروع می شود.
خودت می دانی که آنی نیستی که می نمایی، بلکه آنی هستی که هستی.
حال که می خواهی درستش کنی، برند کاذب قد علم می کند و نمی گذارد اعتبار کاذب اجتماعی ات را خرد کنی.
می ترسی جانم.
ادامه مطلب
بنده در تمام مراحل زندگیم در ارتباطم با آدمها ته تهش به این نتیجه میرسم که از ماست که بر ماستکافیه هر چی به سرم میاد برگردم یکم گذشته رو مرور کنم
حتی جایی هم که احساس میکنم تقصیر من نبوده مثلا میبینم اره خودم زیادی باهاش خوب تا کردم! اونم پررو شده!
ولی وقتی خودت میزنی خرابش میکنی ، قطعا خودت هم میتونی درستش کنی!
جای نگرانی نیست
زیر دوش قبل سفر، تصمیم گرفته بودم با شوق زیادی بعد از سفر بی آیم و اولین سفرنامه ام را بنویسم. چون اولین سفر تنهای تنهای تنهایی ام بود. ولی آنقدر این دو روز بد گذشت و ترسیدم و دویدم و تنهایی بهم فشار آورد و گریه گردم و در کنسرو لوبیا سخت باز شد و سردم شد و بی توجهی و نپذیرفتن دیدم و ترسیدم و ترسیدم و ترسیدم، که فقط آمده ام بگویم: گه بخورم از این به بعد تنهایی سفر برم!
اولین کتاب‌ها را سال ۹۴ به من هدیه داده است. ذوق خواندم تقدیمی که اول کتاب‌های می‌نویسد قند در دلم آب می‌کند. آنقدر لذت بخش است که هیچ چیز جای آن را نمی‌گیرد. مخصوصا زمانی که می‌نویسد: «به تو که انگار هیچ‌وقت غریبه نبودی و دلت شبیه آسمان بعد از برف است، صاف و صیقلی...» 
اولین کتاب‌ها از منصور ضابطیان است. دو تا از مجموعه سفرنامه‌هایش، مارک و پلو و مارک دو پلو. عاشق مطالعه، سفر و عکاسی است. عاشق خواندن سفرنامه هم است.
امیدوارم خدا بهمان کمک ک
از اینکه همه چیز از کنترل من خارجه متنفرم یسری چیزهایی هست که نه میشه با کسی درمیون گذاشت نه میشه نوشت هیچ کاری باهاشون نمیشه کرد این ها همون چیزهایی ان که باعث میشن یهو هق هقت اوج بگیره و دستات بلرزه و هی به خودت بگی هیش هیچی نیست خوب میشه درستش میکنیم و بدونی که نمیتونی هیچ کاری بکنی که درست شدنی نیست 
و بدتر از این مشکلات تردید و ایمانیه که تو به خودت از دست دادی تو به خودت ایمان نداری که حتی بتونی تشخیص بدی این مشکلات واقعا مشکلن ؟ یا تو مشک
خدا بخواد شنبه دیگه دارم میرم جدی جدی. با اینکه نت هست کامپیوتر هست ولی احتمالا نیام وبمو آپدیت کنم! ولی شما یادم کنید!
دیگه اینکه امیدوارم وقتی اومدم کلی خبرهای خوب خوب بخونم تو وبلاگ‌هاتون. 
فعلا تا بعد که با سفرنامه بیام، میخوام یه سفرنامه بنویسم عریض و طویل پس لطفا این مدت هویج زیاد بخورید! 
خدایا ؛
گاهی مرا در آغوش بگیر . . .
وقتی در محاصره ی مشکلاتم و تنها پناهگاهم تویی
وقتی تمام تلاشم را کرده ام ، خسته ام و دلم کمی سکوت می خواهد ،
کمی آرامش ، کمی تسکین . . .
بی خبر از راه برس و مرا بغل کن
باور کن آدمِ جا زدن نیستم !
اما ؛
از یک جایی به بعد ، بگو که با هم درستش می کنیم ،
از یک جایی به بعد ، خودت برایم معجزه کن !
 
+یادداشت شماره ۵۱
مجموعه مستند های زیبا و جالب همسایه شمالی سفرنامه ای است به کشور مسکو و بررسی اوضاع فرهنگی و اقتصادی این کشور. این مستند کاری از برنامه ثریا است که در چند قسمت ساخته و از شبکه مستند و افق پخش شده است. از آنجایی که این مستند فوق العاده برایم جالب بود و در اینترنت سایتی رو ندیدم که همه قسمت ها رو یکجا گذاشته باشه سعی کردم در این مطلب قسمت های مختلف این مستند جالب رو جمع آوری و برای دانلود قرار بدم.
ادامه مطلب
مجموعه مستند های زیبا و جالب همسایه شمالی سفرنامه ای است به کشور مسکو و بررسی اوضاع فرهنگی و اقتصادی این کشور. این مستند کاری از برنامه ثریا است که در چند قسمت ساخته و از شبکه مستند و افق پخش شده است. از آنجایی که این مستند فوق العاده برایم جالب بود و در اینترنت سایتی رو ندیدم که همه قسمت ها رو یکجا گذاشته باشه سعی کردم در این مطلب قسمت های مختلف این مستند جالب رو جمع آوری و برای دانلود قرار بدم.
ادامه مطلب
خودخواهی آنقدرها هم سخت نیست؛کافی است حرف کسی را نشنوی، حال کسی را نفهمی، حس کسی را درک نکنی، ذهنت فقط و فقط به خودت فکر کند و جز راحتی خودت را نخواهد.وقتی در همه چیز و همه حال و همه جا و همه کار، فقط خودت را دیدی - چه خودآگاه و چه ناخودآگاه- خودخواهی.وقتی از خودت نگذشتی برای کسی، وقتی همیشه و در هرجا و در هرحال خودت را در اولویت خواستی و هوای خودت را داشتی و غیر خودت را ندیدی و نفهمیدی، خود خواهی.به همین راحتی!
برای هر کاری هر تصمیمی هر معامله ای قبل از انجامش برای خودت بعدش را در ذهنت ترسیم کن به خودت بگو
خوب این کار را هم کردم که چی بشه؟
به خودت جواب سوالت را بده ببین خودت از جوابت قانع میشی خوبیش اینه خودت که به خودت دیگه دروغ نمیگی این خودت خوده واقعیته نه اونیکه در فضای مجازی دوست داری برای بقیه ژستشو بگیری 
این که چی بشه؟یا خوب بعدش چی؟
خیلی کمکت میکنه
جدن که آدم بعضی وقتا شگفت زده میشه از این سیستم پیچیده. اینکه چطور فراموش میکنیم. ده دی نود و هفت اینجا پستی زدم که امروز خوندنش ناراحتم نمیکنه. پنج ماه پیش رمزدار بود و الان فکر کردم باید بمونه. برعکس هزار تا پستی که در مورد اون موضوع از وبلاگم پاک کردم. چه پاییز و زمستونی بود. چه بهاریه که داره میگذره. اون موقع به خودم قول دادم زمان درستش میکنه. زمان درستش نکرد. این ساز و کار شگفت انگیز توی سر من - تو سر همه مون - درستش کرد. و من به قولم عمل کردم. ا
سفرنامه‌ی «تا خلیج پارس» را توی این چند روز نوشتم... توی وبلاگ حاج سیاح هم آمدم بگذارم. فقط متن گذاشتم. آپلود کردن عکس و گذاشتن آدرس عکس‌ها در وبلاگ خیلی وقت‌گیر بود. بی‌خیال شدم. به تلگرام بسنده کردم. سفرنامه را تکه‌تکه و تبدیل به 109 تا پست تلگرامی کردم و توی کانال سپهرداد منتشر کردم. اولین پست این سفر توی این آدرس است:
https://t.me/sepehrdad_channel/1176
و آخرین پست هم توی این آدرس:
https://t.me/sepehrdad_channel/1293
اصلا این حجم از دلتنگی را درک نمیکنم. دیروز میخواستم برای رامین بنویسم که :مغان؟ چرا دیگه ماها وبلاگ نمینویسیم و صبح توی دستشویی داشتم فکر میکردم کاش مهرداد هنوز مینوشت تا عکس هایش از سفرهایش را میدیدم و حالم خوب میشد! سفرنامه ها خوبند ولی تفاوت زیادی با پست های سفرنامه ای وبلاگی دارند! حالا هم رفته بودم وبلاگ گروهی مان. فایلی که علیرضا توی پستش گذاشته بود را پلی کردم و بغضم گرفت. ان شب همه مان یک دور با خواندن پست های همدیگر گریه کردیم! من ب
میگفت:
یه مشکلی که جدیداً پیدا کردم اینه کهوقتی کسی رو قبول ندارم و حتی دلم براش میسوزه،
یا خیلی بچه میدونمش،
ازش ایراد نمیگیرم، حتی اگه همه کاراش به نظرم ایراد داشته باشه....
و به عبارتی باهاش مدارا می کنم و با لبخند و سکوت میگذرونمش....
و این باعث میشه که اون بچه فکر کنه که خودش ایراد نداره و شروع کنه که به ایراد گرفتن از من، حتی تو کارایی که من اتفاقاً اون رو اصلاً قبول ندارم و نمیخوام بهش بگم که درستش اینه....!
تو این موارد، مردم فکر میکنند من "ب
میگفت:
یه مشکلی که جدیداً پیدا کردم اینه کهوقتی کسی رو قبول ندارم و حتی دلم براش میسوزه،
یا خیلی بچه میدونمش،
ازش ایراد نمیگیرم، حتی اگه همه کاراش به نظرم ایراد داشته باشه....
و به عبارتی باهاش مدارا می کنم و با لبخند و سکوت میگذرونمش....
و این باعث میشه که اون بچه فکر کنه که خودش ایراد نداره و شروع کنه که به ایراد گرفتن از من، حتی تو کارایی که من اتفاقاً اون رو اصلاً قبول ندارم و نمیخوام بهش بگم که درستش اینه....!
تو این موارد، مردم فکر میکنند من بل
 بعد از چند سفری که به خارج از ایران داشتم دیدم ای دل غافل دارد کم کم جزییات سفرهایم از یادم میرود. سفرنامه تعدادی از سفرهایم را که سال 96 و 97 رفته بودم را نوشتم ولی قبل تر از آن نه و حالا با تکیه به هوش و حواس ضعیفم میخواهم سفرنامه سالهای قبل‌تر را بنویسم. اولین سفر سیاحتی من سفر به وان بود.
 

ادامه مطلب
یه لحظه دقت کردم دیدم نه به گذشته فکر میکنم نه به آیندهمنی که تمام عمرم توی رویاها و اهداف آینده ام بودم و هیچ کاری به گذشته نداشتم
و یک ماهی بود که اسیر گذشته شده بودم
الان؟هیچی و هیچی
با اینکه هدف دارم واسه زندگیم ولی فکرم درگیر هیچی نیست
در طول روز فقط به همون لحظاتی که دارن میگذرن فکر میکنم.اگه خوب بود که فبها
بد بود سعی میکنم درستش کنم.همین
آیا راه درستش همینه؟! باید صبر کنیم زمان بگذره ببینیم چی میشه.
خیلی دارم پست میذارما :D
یَا مُونِسَ اَلْمُسْتَوْحِشِینَ
او را روی پایم گذاشته ام تا بخوابد. دارم برایش قرآن می خوانم. آیت الکرسی (یا به قول خودش وقتی کوچک بود : آیت الپرسی! ما هم توی دهانمان افتاده بود. بعد ها خودش غلطمان رامی گرفت. می گفت بابا چرا غلط می گی؟ آیت الپرسی نه که، آیت الکرسی! می گفتم خودت بچه بودی می گفتی آیت الپرسی! اما زیر بار نمی رود و تا درستش را نمی گفتیم رها نمی کندمان). ناگهان و بدون هیچ مقدمه ای شروع کرد به گریه کردن.
با گریه می گوید : "بابا! یه چیزی می
برای داشتن یک زندگی آرامو پر از عشق؛اول عاشق خودت شو،خودت را تماشا کن،برای خودت شعر بنویس،خودت را ستایش کن ...عاشق خودت که شدی؛یاد می گیری آدمِ درستی را برای عاشقی انتخاب کنی،عاشق خودت که باشی دیگر عاشق کسی که فقط عذابت میدهد نمیشوی،عاشق خودت که باشی آنی را انتخاب میکنی که آغوشش امنیت و لبخندش آرامش است،دوستت دارد و به تو احترام می گذارد ...اگر از زندگی عشق میخواهی،اگر از آدم زندگی ات عشق میخواهی،اول باید عاشق خودت بشویتا به جهان بگویی؛این
۰) سلام. بالاخره اومدم که این پست سفرنامه‌طور رو کامل کنم و بذارمش! دلم می‌خواست یه قسمتاش رو به جز دفترم اینجا هم بنویسم، مخصوصا که به نوعی اولین سفر تنهاییم بود و اینکه مقصدش مشهد و همزمان با روز تولدم بود در کل حس خوبی می‌داد. (اینم بگم که در حالی که امسال همه حواسشون به ۹۸/۸/۸ بود، تولد من به طور متقارنی ۹۸/۸/۹ بودش :دی) من اونجا رفتم پیش دوستم و شخصیت‌هایی که اون چند روز می‌دیدم عبارت بودن از دوستم، مامانش، و دخترخاله‌ش که همسن مامانش بود
واریانس فکری بالا یعنی اینکه موزیک پلیرت را باز کنی، اپرای عروسکی دیدار شمس و مولانا اون قسمت که مغول ها حمله کردن به ایران را پلی کنی و بعد وقتی تموم شد با دست خودت بری cloudy now از بلک فیلد را پلی کنی.
شافل پلی نه هاااا با دست خودت از همایون شجریان بری استیون ویلسون. 
 
دلبری کن برای خودت جانم .یک روز هم برای خودت باش .برای خودت آواز بخوان .قربان صدقه خودت برو .حواست به جزئیات خودت باشد .چقدر خودت را بلدی ؟!حال و احوال افکارت چطور است ؟دلت هوای چه کسی را کرده ؟خوب من ؛ کمی برای خودت وقت بگذار .غم ها و کینه هایت را بنویس و تا جایی که ممکن است ریز ریز کن!حیف است خودت را در گیر این همه احساسات بی نتیجه کنی .تا کی چشم هایت آرامش را کم داشته باشند ؟کمی خودت را بلد باش .مهربان باش با خودت .تو باید تکیه گاه امنی برای خود
متن ترانه علی یاسینی به نام دور ترین نزدیک

 
 
من تنگه دلم امامیدونم که تو نهفراموشت میکنماین دفعه قول دادم به خودمفراموش میکنم اگه ازم بر بیاد اگه عکسای تو به حرف بیاد اگه وسط تابستون برف بیاددنبالت دنیارو من گشتم رفته ی بی برگشتم نشونتو از کی بگیرمخودت بگو رفتی کجا از پیش من دور ترین نزدیک من نذار تورو از من بگیرندنبالت دنیارو من گشتم رفته ی بی برگشتم نشونتو از کی بگیرمخودت بگو رفتی کجا از پیش من دور ترین نزدیک من نذار تورو از من بگیرنتو ب
هانرى رونه دالمنى، دانشمند فرانسوی  در کتاب خود با نام «سفرنامه از خراسان تا بختیارى» می‌نویسد:
اگر به تاریخ مراجعه کنیم، مى‏‌بینیم که این رسم در زمان‌هاى پیشین هم در ایران معمول بوده است. زن زرتشتى با لباس بیرون‏ بوده است و مستورى، پوشیدگی و حجاب زنان علامت شأن، شوکت و احترام محسوب می‌شده است.
منبع:هانرى رونه دالمنى، سفرنامه از خراسان تا بختیارى‏، ترجمه‌ی محمدعلى فره‌وشى‏، انتشارات امیر کبیر، تهران‏، ص ۲۹۵٫
weblog_nevis@
فردا مجبورم کمی دروغ بهم ببافم ...
امیدوارم اولین . آخرین دروغ های امسالم باشه :(
فردا رو مجبورم .... اگر نگم برای همیشه توبیخ میشم و یکی از نگران کننده ترین وضعیت رو دارم 
دلم به حال خودم میسوزه ... 
درستش میکنم 
همه چیو درستش میکنم انقدر میزون که یه روز میام و میگم تونستم ....
اره منم تونستم همه چیو درست کنم ... 
بالاخره تونستم ...
همه چیو برمیگردونم سرجاش ... همه چیو ... 
به خودم همین الان و همینجا قول میدم ...
خودمو میشکونم ... اما نمیزارم خراب بشه ...
درست
من تنگه دلم امامیدونم که تو نهفراموشت میکنماین دفعه قول دادم به خودمفراموش میکنم اگه ازم بر بیاد اگه عکسای تو به حرف بیاد اگه وسط تابستون برف بیاددنبالت دنیارو من گشتم رفته ی بی برگشتم نشونتو از کی بگیرمخودت بگو رفتی کجا از پیش من دور ترین نزدیک من نذار تورو از من بگیرندنبالت دنیارو من گشتم رفته ی بی برگشتم نشونتو از کی بگیرمخودت بگو رفتی کجا از پیش من دور ترین نزدیک من نذار تورو از من بگیرنتو باید درستش کنی دلی که بعد از تو مرده رو میدونی خو
تو این دوسالی که تو وبلاگم ننوشتم خیلی سفرنامه ننوشته دارم، از مقاصد خیلی دور تا سفرهای یه روزه و دو روزه داخل ایران..البته بیشترش مال همون سال ۹۶ بوده که یجورایی بهترین سال عمرم تا حالا بوده،هعیییی حالا میخوام بنویسم میگم اونجوری کل وبلاگم میشه سفرنامه، تازه از اون مهمترش اینه که سفرنامه نوشتن مخصوصا همراه عکس گذاشتن تو وبلاگ خیلی وقت‌گیره مخصوصاتر که ماهها هم از سفره گذشته باشه.. یعنی یه تایم میخواد که در اتاقت رو ببندی کسی هم کار به کار
دیوانه و دلبسته ی اقبال خودت باش!
سرگرم خودت عاشق احوال خودت باش!
یک لحظه نخور حسرت آن را که نداری
راضی به همین چند قلم مال خودت باش!
دنبال کسی باش که دنبال تو باشد!  
اینگونه اگر نیست به دنبال خودت باش!
پرواز قشنگ است ولی بی غم ومنّت
منّت نکش از غیر و پر و بال خودت باش!
صدسال اگر زنده بمانی گذرانی
پس شاکر هر لحظه و هر سال خودت باش!
اولین کتاب‌ها را سال ۹۴ به من هدیه داده است. ذوق خواندم تقدیمی که اول کتاب‌های می‌نویسد قند در دلم آب می‌کند. آنقدر لذت بخش است که هیچ چیز جای آن را نمی‌گیرد. مخصوصا زمانی که می‌نویسد: «به تو که انگار هیچ‌وقت غریبه نبودی و دلت شبیه آسمان بعد از برف است، صاف و صیقلی...»اولین کتاب‌ها از منصور ضابطیان است. دو تا از مجموعه سفرنامه‌هایش، مارک و پلو و مارک دو پلو. عاشق مطالعه، سفر و عکاسی است. عاشق خواندن سفرنامه هم است. 
امیدوارم خدا بهمان کمک ک
به نام خدانامه ای به محمدِ اولِ دیماهِ سالِ نود و دوسلاممحمد، این نامه از سمتِ خودت در 17 مهر ماه 98 نوشته میشودیعنی 5سال و 9 ماه و 16 روز بعدت. پنج سالی عجیب و پر از حوادث تلخ و شیرین. همین ابتدا نشانی به تو میگویم تا حرف هایم را باور کنی و بدانی که خودت هستم. حرفی که غیر از خودت کسِ دیگری خبر ندارد.همین چند روز پیش که در خانه دلبرت بودی ، وقتی همه مبهوت تماشای سریال آوایِ باران بودند، از فرصت استفاده کردی و محو تماشای یار گشتی؛ و چنان مبهوت او شدی ک
دانلود آهنگ جدید آفو به نام خودت باش
Текст песни Khodat Bash Afo
دیوانه و دلبسته ی اقبال خودت باشБудь сумасшедшим и люби свою удачу
سرگرم خودت عاشق احوال خودت باشВеселитесь с окружением
یک لحظه نخور حسرت عمرو که نداری

ادامه مطلب
یک روز از خواب بیدار می شوی نگاهی به تقویم می اندازی!نگاهی به ساعتت،
و نگاهی به خود خودت در آینه،
و می بینی هیچ چیز و هیچ کس جز خودت حیف نیست...
لباس های اتو کشیده غبار گرفته مهمانی ات را از کمد بیرون می آوری
گران ترین عطرت را از جعبه بیرون می آوری و به سر و روی خودت می پاشی
ته مانده حساب بانکی ات را می تکانی و خرج خودت می کنی
یک روز از خواب بیدار می شوی
و به کسی که دوستت دارد بدون دلهره و قاطعانه می گویی
صبح بخیر عزیزم وقت کم است لطفا مرا بیشتر دوست
چه روز قشنگی، آسمان صبح در کنار آواز پرندگان، نسیم خنک و گل های شمعدانی آن طرف پنجره، با تمام وجود به استقبال زندگی میروم، آغوشم را باز میکنم و سپاسگزارم که یک روز دیگر میتوانم با عشق زندگی کنم :)
فقط برای خودت زندگی کن، در کنار خودت فنجانی چای بنوش، با خودت تکرار کن که خوشحالی و امروزت را فوق العاده سپری میکنی :)
زندگی زیباست، به همین سادگی :) 
گاهی دست خودت را بگیر و به خرید برو!
برای آخر هفته ات برنامه ی سینما و تئاتر بچین!
خودت را به نوشیدن یک قهوه در کافه ای که دوست داری دعوت کن!
چشمانت را ببند و برای خودت یک موزیک آرام بگذار!
بیخیال ماشین و اتوبوس و مترو، مسیر تکراری هر روز را قدم بزن!
کتابی که دوست داری را به خودت هدیه کن!
برای گلدان اتاق خوابت، گلهای خوشبو بگیر!
در دفترچه ی روزانه ات بنویس:
تو قرار است از لحظاتی که میگذرد لذت ببری!
خلاصه که به خودت، به علایقت احترام بگذار!
میدانی چی
شبیه وضعیت یه آدم مرگ مغزی که همه ازت نا امید می شن. با این تفاوت که منتظرن برگه رضایت نامه رو، خودت، با دستای خودت امضا کنی...
بعدش هم میان پشت شیشه می ایستن تا ببینن چطور نفس نفس زنان، دم و دستگاه ها رو از خودت جدا می کنی... که چطور به خودت خاتمه می دی...
 
+اهل مناسبت ها نیستم اما آرزوی "شادیِ عمیق" دارم برای اونایی که اینجا رو می خونن و برای اونایی که اینجا رو نمی خونن.
اولین کتاب‌ها را سال ۹۴ به من هدیه داده است. ذوق خواندم تقدیمی که اول کتاب‌های می‌نویسد قند در دلم آب می‌کند. آنقدر لذت بخش است که هیچ چیز جای آن را نمی‌گیرد. مخصوصا زمانی که می‌نویسد: «به تو که انگار هیچ‌وقت غریبه نبودی و دلت شبیه آسمان بعد از برف است، صاف و صیقلی...» 
اولین کتاب‌ها از منصور ضابطیان است. دو تا از مجموعه سفرنامه‌هایش، مارک و پلو و مارک دو پلو. عاشق مطالعه، سفر و عکاسی است. عاشق خواندن سفرنامه هم است. 
امیدوارم خدا بهمان کمک
دیوانه و دلبسته ی اقبال خودت باش
سرگرم خودت عاشق احوال خودت باش
یک لحظه نخور حسرت آن را که نداری
راضی به همین چند قلم مال خودت باش
دنبال کسی باش که دنبال تو باشد
اینگونه اگر نیست به دنبال خودت باش
پرواز قشنگ است ولی بی غم و منت
منت نکش از غیر و پروبال خودت باش
صد سال اگر زنده بمانی گذرانی
پس شاکر هر لحظه و هر سال خودت باش

محمد اقبال لاهوری
متولد 1256
مرگ 1317 در سن 60 سالگی
شاعر، فیلسوف، سیاست مدار و متفکر
مسلمان اهل پاکستان
یکی بهم گفت میترسم که در آینده نتونی زندگی خودت رو اداره کنی و مامان خوبی بشی. فکر میکرد افکارم، اتاقم، کارهام و هرچیزی که به من مربوط میشه یجورهایی عجیب و غریبن.
من اون لحظه چیزی نگفتم. جواب دندون شکن ندادم. از خودم و زندگیم دفاع نکردم.
ولی تمام ثانیه های بعدش، به این فکر میکردم که میتونم درستش کنم ولی به روش خودم.
+میتونم بهترش کنم. بهم زمان بده.
گوش بدیم
هر چه را که به دیگری بدهی ، میچرخد و به خودت برمی گردد:
به دیگری بی احترامی میکنی، در واقع نشان می دهی که خودت قابل احترام نیستی.
حقوق شهروندی را رعایت نمی کنی،خود ، در جایی بدون فرهنگ و تمدن زندگی خواهی کرد.
دیگران را نمی بخشی،خودت در تب و تاب خواهی بود.
به دیگری خشم میگیری ، قبل از آن خودت در خشمت خواهی سوخت چون از تو برخاسته است.
سکوت نمی کنی ، خودت در ازدحام و شلوغی خواهی بود.
گوش نمی کنی ، شنیده نمی شوی.
دیگران را نمی بینی ، نادیده گرفته خواهی
مثل کابوس میمونه، مثل فیلم، مثل همه چی به جز واقعیت. اینکه شب عید دچار این وضعیتیم. امروز بعد روزها رفتم بیرون. خیابونا برای شب عید و حتی غیرعید خیلی خلوت بود. خیلی از مغازه ها بسته بودن و ماشینا رو ضدعفونی میکردن توی یه چهار راه. واقعا وضعیت بدیه. شب عیده اخه. خیلی ناراحت شدم که شب عید اینطور گذشت. عید عزیزمون. خدایا خودت کمکمون کن لطفا. خودت فقط میتونی کمک کنی. خودت حالمون رو خوب کن. خودت حال جهان رو خوب کن. ای بزرگ‌ترین و بهترین. ❤️
وقتی دنبال اثبات کردن خودت برای دیگران هستی کوچکتر و حقیرتر میشوی 
ولی وقتی که دنبال اثبات خود برای خودت هستی کمترین اتفاقی که می افتد تغییر کردن است و بزرگترین اتفاقش تحول درونی توست 
هر چه که بود گذشت از نو شروع کن و خودت را برای خودت اثبات کن...
با همه همه همه همه همه همه همه همه همه وجودم باور دارم که فقط زمانی میشه آرامش داشت و با آرامش پیشرفت کرد که باور کنی که فقط خودت دلت برای خودت میسوزه و به خودت اهمیت میدی. هیچوخت نباید از هیچ کس هیج انتظاری داشت. اگر داشته باشی باختی همه چیز رو.
سفرنامه نویسان ایرانی
 
در این بخش جهانگردان ایرانی که در فضای مجازی سفرنامه هاشون رو مینویسند معرفی می کنم
برادران امیدوار
بی شک عیسی و عبداله امیدوار الهام بخش خیلی از جهانگردان ایرانی بودند. سفر ده ساله که سال ۱۳۳۳ با امکانات اون زمان شروع کردند. سفری که حتی با امکانات امروز هم کسی بخواد انجامش بده بسیار دشواره. خواندن کتاب سفرنامه های ایشون رو به همه توصیه می کنم.
omidvar-brothers.com
وبلاگ خاطرات سفر
ادامه مطلب
اگر کار اشتباهی کردی،قبل از اینکه از یه جای دیگه گندش در بیاد،خودت موضوع رو روشن کن.
آره،تبعات داره،اونم خیلی،اما لااقل با خودت میگی:خودم گفتم.
حقیقت تلخه،اگر خودت حقیقت اشتباهت رو بگی سخته،تبعات اشتباهاتت خیلی خیلی سخت تره،اما لااقل تقاص کاراتو دادی،درس گرفتی و تنبیه شدی.
بالاخره حقیقت روشن میشه،غیر ممکنه نشه،حداقل اگر خودت روشنش کنی،برای خودت راحت تره.برای وجدانت.
سعی نکن از حقیقت فرار کنی،تقاص حقیقت رو،بالاخره،یه روزی،همه میدن،مط
سلام خدای مهربان ما!من باز کارم به شما افتاده که دارم صدایتان میکنم ، می‌دانم چقدر بد هستم! میدانم همین یک ماه پیشتر چطور هر صبح و هر شب اشک ریختم و ازتان خواهش کردم من را از آن بحران دربیاورید و شما که خواسته و اشک هایم را دیدید مثل همیشه آن را به من بخشیدید! ولی من دیگر یادم رفت.راستش برایم سخت است که رک به‌تان می‌گویم کاش راه فراری بود تا بگویم یادم نرفتید اما خودتان که می‌دانید من آن دختر کوچک بی معرفت شما هستم.چند روز گذشته حتی رویم نشد ب
اومدم تاریخ تولدمو توی جیمیل درست کنم بعد سیزده سال رو که وارد کردم یهو گفت:حساب شما غیرفعال است. اصلا حواسم نبود گوگل کمتر از چهارده رو حساب نمی کنه:| بعدش رفتم درستش کنم. گفت که عکس کارت شناسایی معتبر بفرستید:| هیچی دیگه منم که کارت شناساییم کجا بود؟؟ اصلا مگه اطلاعات درست به گوگل دادم که کارت شناسایی بدم؟؟ بعدش گوگل گفت که اگه درستش نکنید جیمیلتون تا 29 روز دیگه حذف میشه
تمام ایمیل هام پاک شد:|
(نه که کسی توی مجازی بهم تولدامو تبریک نمی گه برا
میگفت تو خودت ، قلب خودت رو زیادی ناراحت میکنی . میگفت با خودت جوری رفتار کن که یه عاشق با معشوقش ! مگه عاشق انقدر معشوق رو اذیت میکنه بهش گیر میده ؟
آخرش هم گفت قلبت رو برای کسایی که دوستت دارن ، نگه دار لطفا !
مجبور شدم بگم چشم ... نگم چشم زنگ میزنه فحش میده
 
دارم فکر میکنم این مرض جدیدمه که این همه زیاد توی جمع شلوغی اضطراب و استرس میگیرمو بی قرار میشم. دیگه اگه محیط بسته باشه که هیچی. من قبلا شاید با محیط بسته راحت نبودم اما توی جمع بودن تویی مترو مهمونی چمیدونم هر جایی مشکلی نداشتم یه گوشه میشستم حالا الان چنار اضطراب و استرسی میگیرم چنان ترسی دارم که نمیدونم چجوری درستش کنم حالا این دفعه باز به روانشناسم میگم. بپرسم چجوری میتونم اینو درست کنم دوباره. امیدوارم چیزی بتونه بگه. هووووف دیروز فاطم
ﺷﻌﺮ ﻓﻮﻕ ﺍﻟﻌﺎﺩﻩ ﺯﻳﺒﺎ ﺍﺯ ﺍﻗﺒﺎﻝ ﻻﻫﻮﺭﻱ
ﺩﻮﺍﻧﻪ ﻭ ﺩﻟﺒﺴﺘﻪ ﻱ ﺍﻗﺒﺎﻝ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ
ﺳﺮﺮﻡ ﺧﻮﺩﺕ ﻋﺎﺷﻖ ﺍﺣﻮﺍﻝ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ
ﻟﺤﻈﻪ ﻧﺨﻮﺭ ﺣﺴﺮﺕ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻪ ﻧﺪﺍﺭ
ﺭﺍﺿ ﺑﻪ ﻫﻤﻦ ﻨﺪ ﻗﻠﻢ ﻣﺎﻝ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ
ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺴ ﺑﺎﺵ ﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﺪ
ﺍﻨﻮﻧﻪ ﺍﺮ ﻧﺴﺖ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ
ﺮﻭﺍﺯ ﻗﺸﻨ ﺍﺳﺖ ﻭﻟ ﺑ ﻏﻢ ﻭ ﻣﻨﺖ
ﻣﻨﺖ ﻧﺶ ﺍﺯ ﻏﺮ ﻭ ﺮ ﻭ ﺑﺎﻝ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ
ﺻﺪ ﺳﺎﻝ ﺍﺮ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻤﺎﻧ ﺬﺭﺍﻧ
ﺲ ﺷﺎﺮ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﻭ ﻫﺮ ﺳ
مامان و برادر رفتن مشاوره معلوم نیس چی گفتن. مامان هم تعریف نمیکنه که چی شده. فقط گفت مشاور گفته باید خواهر و پدر هم باشن. منم به فاصله صدم ثانیه جبهه گرفتم و گفتم من هیچ قدمی در راستای بهتر شدن این رابطه بر نمی دارم. اگه بگه تخریبش کن چرا ولی درستش نمی کنم. نمیخوام درستش کنم. دیگه ریده دیگه. گندیه که زده. خواهرشو از دست داده. تمام.
حالا دارم فکر میکنم برم مشاور بهش بگم منو زورکی آوردن منم حرف تو رو گوش نمی دم ولی دوس داری خودتو خسته کن. بعد می گه پا
به نام خدا
   وقتی بعد از لاغر کردن و تتوی ابرو و بن مژه و عمل پلک و کاشت مژه و عمل بینی و هزار کوفت و زهرمار دیگر باز هم از خودت راضی نیستی یعنی مشکل از جای دیگری است. عوض اینکه خودت را بدهی دست این صافکار و آن رنگ کار، عینکت را عوض کن. دیدت را نسبت به خودت که فراتر از چشم و ابرو و گیسو و قد و بالاست، تغییر بده. خودت را دوست داشته باش حیوان.
پایان
وقتی دنبال اثبات کردن خودت برای دیگران هستیکوچکتر و حقیرتر میشوی
ولی وقتی که دنبال اثبات خود برای خودت هستیکمترین اتفاقی که می افتد تغییر کردن استو بزرگترین اتفاقش تحول درونی توست
هر چه که بود گذشتاز نو شروع کنو خودت را برای خودت اثبات کن...
وقتی دنبال اثبات کردن خودت برای دیگران هستیکوچکتر و حقیرتر میشوی
ولی وقتی که دنبال اثبات خود برای خودت هستیکمترین اتفاقی که می افتد تغییر کردن استو بزرگترین اتفاقش تحول درونی توست
هر چه که بود گذشتاز نو شروع کنو خودت را برای خودت اثبات کن...
ما نباید دو «نقش» متعارض (نقش‌هایی که کارکردهای همسو ندارن و شبیه نیستن) رو همزمان به عهده بگیریم و نباید هم که چنین انتظاری از کسی داشته باشیم. یه مادر اگه بخواد درست و به غایت مادری کنه، نباید و نمیشه که برای فرزندش «رفیق» باشه. نقش دوم (فرعی) اغلب با حقوق و مسئولیت‌های نقش اول (اصلی) تضاد و تعارض داره و بوی تند و زنندهٔ این تضاد و تعارض‌ها یه جا که فکر میکنی همه چیز چقدر خوب و روبه‌راهه درمیاد و حالتو خیلی میگیره، چون دنیایی که از خیال و ا
What three lessons do you want your children to learn from you
 تو در هر حالت با ارزشی .اشتباهاتت ،رفتار اشتباه هستن و قابل اصلاحن اما اصل وجودت با ارزشه.
خودت رو دوست داشته باش .مهم ترین آدم کل زندگیت خودتی تو تنها حامی خودت توی تمام لحظه های دنیایی
خودت رو با کسی مقایسه نکن ،برد و باخت مهم نیس اگه از دیروزت بهتری پس برنده ایی.
این سه تا جمله رو یک ساله هر روز به دختر کوچولوی درونم میگم و امیدوارم یه روز باورشون کنه. و هر روز به دخترمم خواهم گفت
هیچ قهرمانی برای نجات تو از راه نخواهد رسید.
خودت قهرمان قصه خودت باش، قهرمانی که هیچوقت از پا نمیشینه، قهرمانی که همه نگاهها به اون ختم میشه، قهرمانی که آخر قصه میرسه به اون چه که میخواد! 
هیچ قصه ای یک قهرمان ترسو نمیخواد، هیچ قصه ای یک قهرمان منفعل و وامونده نمیخواد! 
قهرمان باش و به خودت افتخار کن. 
سلام
یه خوبی تنها سفر کردن اینه که مجبور می‌شی یه کم از لاک خودت بیرون بیای و با آدمای جدید ارتباط بگیری. البته اینجا منظورم از تنها سفر کردن، به تنهایی همراه یک تور سفر کردنه، بدون اینکه از قبل همراهی داشته باشی!
بله، بالاخره بعد از چند باری که یا خودم بی‌خیال می‌شدم یا سفر کنسل می‌شد، انجامش دادم! اونم با حال جسمی نسبتا بدی که از چند روز قبلش داشتم و البته خدا رو شکر روز سفر بهتر شده بودم. و الان می‌تونم بگم با وجود خستگی‌ای که داشت راضیم
گفته بودم که ترس بین احساساتی که میشناسم از همشون کشنده تره . از شنبه قراره برم پانسیون تو خونه نمیتونم درس بخونم خودشون بمونن و خونشون از بس نگران بودم براشون  ولی الان میگم به من چه اصلا ...دوروزه قفسه سینم درد میکنه گوشمم همینطور تو گوگل سرچ کردم به چیزای جالبی نرسیدم حس میکنم انگشتم کج شده و میترسم ، وقتهایی که خونمون تو سکوته رو دوست دارم کاش میتونستم مغزمم ساکت کنم جدیدا متوجه شدم شستن دستام بهم ارامش میده ولی به نظرم بهتره یه جایگزین د
برای پول کار نکن روزی تو در آسمان هاست .
برای خودت کار کن از دیگران گدایی نکن .
به خودت خدمت کن نوکر نباش .
بنده باش اما بنده خدا .
اختیار زندگی خودت را به دست بگیر .
برای کسی خواستی پولکی خدمت بکنی اول پول حسابی را بگیر بعد کار کن 
اگه خواستی پولکی کار کنی به احدی رحم نکن ! بجر بچه خواهرت چون خواهرت دلگیر میشه .
شخص در رکاب سلطان جور که به حکمش اطمینان نیست و دستور خدا را در باره غنیمت اجرا نمی کند نباید جهاد کند هر کس بر این حال بمیرد کمک کار دشمن
اینکه دائما خودت را مشغول کارهای - به ظاهر مثبت مختلف -کرده‌ای ، درس می‌خوانی ، یادداشت می‌نویسی ، ورزش می‌کنی ، تلویزیون می‌بینی ، کارفرهنگی می‌کنی ، میگی و می‌خندی و... اما نمیتونی یک دقیقه با خودت حرف بزنی و با خودت خلوت کنی تا جائیکه حتی «از خودت فرار می‌کنی» نشونه اینه که مسیر رو داری اشتباه میری ، اخلاص نداری.
کل دنیا رو هم تغییر بدی و همه جا هم از تو صحبت کنند باز راضی نیستی
+سید علیرضا مصطفوی
هواللطیف
یادته یکی یکی اسم دانش آموزامو می‌پرسیدی؟ و هر روز اصرار می‌کردی که اتفاقات خوب و بد مدرسه رو برات تعریف کنم؟ خودت هم چیزهای تعریف کردنی کم نداشتی، با آن لحن شیرین ات که من می‌مُردم براش و مسخره بازی‌هایی که موقع تعریف کردن آنها از خودت درمیاوردی!! بعد که من غش می‌کردم از خنده، قیافه‌ی مظلومی به خودت می‌گرفتی و می‌گفتی:" مگه من دارم جوک میگم که تو اینقدر می‌خندی؟؟!!! بخدا همش مال همین دوساعت پیش توی اداره ست" و بعد نوبت خودت بود ک
گاهی روزها و ساعتها رو با خودت کلنجار میری و به خدا قول میدی دیگه گرفتار اون خشم کذایی نشی اما بازم با یه اتفاق روزمره می‌ریزی بهم و چه حییییف که قولت یادت میره! امان از دست نفس سرکش...
 
خدایا فقط خودت زیر و بم دلمو میدونی همونطور ک باطن این کم صبری رو برام آشکار کردی خودت هم کمکم کن تا شکستش بدم و میدونم که باهامی....
 
پ. ن. جالبه ها هر سال یه بار بروز میکنم اونم توو آبان! امسال یه کم با تاخیر آذر ماه اومدم :) 
5 ،6 سالم که بود یه بار اتفاقی ساعت مچی بابا رو شکستم.خیلی ترسیده بودم چون می دونستم حق ندارم بی اجازه به وسایل بزرگترا دست بزنم ولی زده بودم و بعدشم اون افتضاح رو به بار آورده بودم:(
می دونید چیکار کردم؟ ساعت رو بردم اتاقم و گذاشتمش زیر بالش و بعدم شروع کردم به دعا کردن، که خدایا ساعت بابامو درست کن، ساعتشو مثل روز اول کن...
وقتی حسابی دعا کردمو بالش و کنار زدم داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم وقتی دیدم ساعت مثل روز اولش نشده!!!! اصلا باورم نمیشد، باور
ﺷﺪﻩ ﺑﻌﻀﻲ ﻭﻗﺘﺎ ﺩﻳﻪ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻲ؟.....ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﻣﻲ ﻲ ﺍﺻﻼ‌ً ﻭﺍﺳﻪ ﻲ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺭﻡ؟....ﻣﻪ ﻴﻪ؟....ﻣﻪ ﻭﺍﺳﻢ ﻴﺎﺭ ﺮﺩﻩ؟....ﻣﻪ ﻲ ﺩﺍﺭﻩ ﻪ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺑﻬﺘﺮ ﺑﺎﺷﻪ؟...ﺍﺻﻼ‌ً ﻣﻦ ﻪ ﺧﻴﻠﻲ ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﺑﻬﺘﺮﻡ....ﺑﻌﺪ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﻣﻲ ﺧﻨﺪﻱ ﻪ ﺍﺻﻼ‌ً ﻭﺍﺳﻪ ﻲ ﺍﻳﻨﻘﺪﺭ ﺧﻮﺩﺗﻮ ﺍﺫﻳﺖ ﺮﺩﻱ؟...ﻳﻬﻮ، ﻳﻪ ﻴﺰﻱ ﻳﺎﺩﺕ ﻣﻴﺎﺩ...ﻳﻪ ﻴﺰ ِ ﺧﻴﻠﻲ ﻮﻴ....ﻪ ﺧﺎﻃﺮﻩ....ﻳﻪ ﺣﺮﻑ....ﻳﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ....ﻳﻪ ﻧﺎﻩ....ﻭ ﺑﻌﺪ....ﻫﻤﻴﻦ!!!!....ﻫﻤﻴﻦ!!!...
مگه من نمیدونم
خیلی خوب میدونم که این کارام چقدر اشتباه و غلطه
اما کمبود دارم...اره من اعتراف میکنم کمبود دارم
پراز عقدم....
نیاز دارم ....
چقدر عوض شدم....
دارم بد میشم
نه میگم بذار یکبارم من بد بشم ببینم اینای که بد هستن و همه چی دارن منم داشته باشم
خودت منو عوض کردی ...
هیچ کس کاری نکرد..خودت کردی
ابن بطوطه
محمدعلی موحد
سفرنامۀ ابن بطوطه، سیاح مراکشی گویاترین و زنده‌‌ترین سند فرهنگی جهان اسلام است که از قرن هشتم هجری (چهاردهم میلادی) به دست ما رسیده است. سفرنامۀ وی، آیینه‌‌ای است که زیر و روی جوامع اسلامی قرن یادشده در آن منعکس است. نه‌ تنها سیره و عملکرد طبقات حاکم و نگرش و روش پادشاهان و دیوانیان که راه و رسم عالمان و فقیهان، مراسم و آداب و تشریفات جاری، چگونگی گذران مردم، مدرسه‌‌ها و خانقاه‌‌ها، شادی‌ها و ماتم‌‌ها و در یک کل
آقوی قاضی ! حالو من هیچیت نمیگم ... ولی خودت بگو! این رواست که مه و خورشید و فلک دست به کار بشن انقدر اغواگری کنن ، هوای بهار انگولک مون بده، هی یادمون بندازه که نه یار داریم نه وقت ؟! عوضش درس داریم و درس ... مثل همیشه ی خدا؟ ! ها؟! این رواعه به نظر خودت؟! 
الانه چه وقت خوندن نوروفیزیولوژیه؟ الانه خودت و حاج خانوم تیپ زدین میخواین برین گل گشت ...کار درست رو شما میکنی :/
حالا باز من هیچیت نمیگم
میخوای یه شبه میلیادر بشی؟
اگه داری این مطلبو میخونی حتماً کنجکاو شدی بدونی چطوری می‌شه تو مدت کوتاه میلیاردر بشی.
این بستگی به خودت داره که چطوری فکر کنی، چطوری عمل کنی.
واسه رسیدن به این هدف هیچ راه مخفی و میانبری نیست. فقط باید خودت بخوای و خودت
بهونه‌های بنی اسرائیلی هم نگیر هیشکی نمیتونه جلودارت باشه اگه فقط و فقط هدفتو در نظر داشته باشی.
نمیتونم کار کنم. نمیتونمو دیگه دارم نا امید میشم. نا امید میشمو پیش خودم میگم شاید باید ول کنم. شاید باید مغلوب افسردگی بشم. شاید باید جا بزنم. شاید باید دست از این تقلا بردارم. انگار فقط دستو پا بزنم و نتونم خلاص بشم. میترسم از این وضعیت. خیلی میترسم. انگار این بار مثل بارهای قبل نباشه. از خودم دارم ناامید میشم. از این که انگار دیگه نمیتونم اونجوری که باید کار کنم. دلم میخواد های های گریه کنم. هیچکس منو درک نمیکنه. خوابم زیاد شده صبح ها تا هشت خوا
دلم هیشکی کنارت نیست، سرکن با خودت
زیر و رو شو، دنیا رو زیر و زبر کن با خودت
 
وقتی می‌بینی خودت داره کلافت می‌کنه
ازخودت پاشو، خودت باش و سفر کن باخودت
 
هر زمستون پیش از این که ریشه پابندت کنه
شاخه‌تو بردار و تمرین تبر کن با خودت
 
یا بساز و دونه دونه مرگ برگات‌و ببین
یا بسوز و جنگلی رو شعله‌ور کن با خودت
 
_محمد زارعی 
دلم هیشکی کنارت نیست، سرکن با خودت
زیر و رو شو، دنیا رو زیر و زبر کن با خودت
 
وقتی می‌بینی خودت داره کلافت می‌کنه
ازخودت پاشو، خودت باش و سفر کن باخودت
 
هر زمستون پیش از این که ریشه پابندت کنه
شاخه‌تو بردار و تمرین تبر کن با خودت
 
یا بساز و دونه دونه مرگ برگات‌و ببین
یا بسوز و جنگلی رو شعله‌ور کن با خودت
 
_محمد زارعی 
همین که دیگه سقفی برای خودت نداری و بی تابی که بری به سقفی برسی...
اما هی یادت میاد همه محبتها...همه ی دوستی ها....همه ی اشنایی ها....همه رو خودت ساختی ذره ذره...
با این در و دیوار خودت دوست شدی کم کم...
با درختا...با اسمون...
تو کشف کردی که میتونن خالی دنیات رو پر کنن....
حالا که بسته شدی وقت رفتنه...
حالا وقت از نو ساختنه....وقت از صفر شروع کردنه دوباره....
اما این دیگه اخرشه...
این دیگه اخرینشه...
این غول مرحله اخره...
بعد ازون تو حتما ادم قوی تری هستی...
خدایا! چرا مرا شکسته میخواستی؟ من که جز تو کسی را نخواستم... خدایا! مرا از بندگانت بی‌نیاز کن و به خودت برسان... خدایا کمکم کن که از ننگ و نام بگذرم و آنچه شایسته است انجام دهم.. سکوتم را غرق عطر یاد خودت کن و سخنم را سرشار از حضورت گردان... خدایا! من از چشم طمع و دشمنی این مردمان میترسم، از علم‌شان از جهل‌شان؛ نحوست سایه شرشان را از من دور کن.. خدایا! اگر هستم، وجودم را جز خیر و خوبی برای بندگانت قرار نده و اگر نیستم، مرا با رحمت و رضوان خودت در آغوش
فکرکن یکی که نمیشناسی
میاد ۲۷۰ بهت پول میده و میگه به کارتم‌ پول لازم دارم
لطفا اگه میشه، اینو بزنین به کارتم
و تو با دستای خودت، بجای ۲۷۰، ۲۷۰۰ واریز میکنی به کارتش
و‌شب توی حساب کتابت متوجه میشی چه گندی زدی
و فرداش هم تعطیله و نمیتونی بری بانک شماره طرفو پیدا کنی
و تا پنجشنبه که شاید بتونی باهاش تماس بگیری
باید به خودت ناسزا بگی که آخه خره نفهم
چرا خودت، خودتو به .... میدی!
 
اگر احساس می‌کنی در میان دیوارهای بلندی زندانی شده‌ای که خودت برای خودت ساخته‌ای، و فکر می‌کنی که باید آن دیوارها را خراب کنی و «خودِ گمشده‌ات» را و معنی خودت را بیابی؛ 
آن‌گاه شاید بتوانی تا حدی به « خودِ اصیل‌ات» دست یابی و آرام آرام با او آشنا شوی و در آینه‌ی او، خود را بیابی.
وقتی به فکر یافتن خودت باشی می‌توانی خودت را بیابی...
مَنْ عَرَفَ نَفْسَه فَقَدْ عَرَفَ رَبَّه؛ هرکس «خود» را بشناسد، خدایش را شناخته است.
پس ما می‌توانیم از ر
هیچکس تورا به اندازه ی خودت دوست ندارد.!تنها کسی که میتواند تورا از ته دل دوست داشته باشد خودت هستی .!کسی که تمام وقتش را با تو میتواند بگذراند خودت هستی . !نگاهی که از تو هیچوقت گرفته نخواهد شد نگاه خودت به خودت است.!کسی که بدون بهانه میتواند ساعت ها در کنار تو بنشیند و قهوه ای تلخ بنوشد خودت هستی .!یاد بگیریم از دیگران انتظار دوست داشتن نکنیم،آنها مجبور به دوست داشتن یا نداشتن ما نیستند.به جای اینکه انتظار داسته باشیم بیایم لحظه های زندگی ر
خوبی مستی اینه که میری تو خودت
یه جوری که انگار هیچکس تو این دنیا دور و برت نیست
یه جوری با شجاعت توی جمع تنها میشینی و برات مهم نیس دیگران اصلا کی هستن
میشینی و به خودت رجوع میکنی
به درون خودت
به همون چیزی که خیلیا جرات نکاه کردن بهشو ندارن
وقتی جرات میکنی و میبینیش...
احساس بهتری داری..
نه ترس.. نه نگرانی.. نه خوب نه بد..
فقط حقیقت خالص
 
هیچکس تورا به اندازه ی خودت دوستت ندارد.!تنها کسی که میتواند تورا از ته دل دوست داشته باشد خودت هستی .!کسی که تمام وقتش را با تو میتواند بگذراند خودت هستی . !نگاهی که از تو هیچوقت گرفته نخواهد شد نگاه خودت به خودت است.!کسی که بدون بهانه میتواند ساعت ها در کنار تو بنشیند و قهوه ای تلخ بنوشد خودت هستی .!یاد بگیریم از دیگران انتظار دوست داشتن نکنیم،آنها مجبور به دوست داشتن یا نداشتن ما نیستند.به جای اینکه انتظار داسته باشیم بیایم لحظه های زندگی
بسم الله الرحمن الرحیمسلام
بلند شدم و محکم زدم روی میز و به عطا گفتم:
+ لعنتی تو اگر همونجا هم بهم میگفتی هم چیز رو من نجاتت میدادم. اما نگفتی... خودت با دست خودت رفتی توی لجن.
احساس کردم دستم سرد شده و انگار یکی یه پارچ آب یخ ریخته روی دستم. یه لحظه متوجه شدم دستم خونریزی داره میکنه و انقدر ذهنم درگیر بازجویی شد نفهمیدم دستم زخمیه و نباید باهاش مشت میزدم.
فوری اومدم سمت در رو باز کردم که برم بیرون، دیدم عاصف توی حیاط ایستاده. سوت زدم براش و اومد س
بسم الله
 
فکر می کرد که کنار آمدند با مسیر زندگی اش
اما نه...
بحث کنار آمدن آنها نیست
بحث خودشه ...خودش هنوز با خودش کنار نیومده
اگه خودش با خودش کنار بیاد همه چی درست میشه
مگر یادت نمی آید آشنایانت را؟
مگر مجید صنعتی کوپایی را یادت نمی آید؟
مگر مرتضی عطایی را یادت نمی اید؟مگر مصطفی کاظم زاده؟ طلایی؟
همه شان سیم خاردار وابستگی و دلبستگی امان شان را بریده بود...وابستگی برایشان شده بود قفس...
 
مگر نشنیده ای که می گویند : اگر خداوند اراده کند بر ان
برادرم می گفت:«احمق!خر نشو و بیا این دوچرختو بفروش.یه هفتصد هشتصد تومن هم من میزارم روش یه دوچرخه خوب میخریم.هم خودت استفاده میکنی هم هر از چندگاهی من.دلیل این مقاومتت چیه آخه مرد حسابی؟چرا یکم این مخت کار نمی کنه؟ چن سال دیگه مثل سگ پشیمون میشی ها!الانه که با یه قیمت نسبتا خوب میخرنش،چند سال دیگه تفم کف دستت نمیندازند!»
رفیقم می گفت:«حق با داداشته! در ضمن اینم بدون اینو ردش نکنی بره چند سال دیگه حسابی میوفته به خرج!هر روز یه جاش خراب میشه. نک
دانلود آهنگ مسعود صابری خوابتو دیدم
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * خوابتو دیدم * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , مسعود صابری باشید.
دانلود آهنگ مسعود صابری به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Masoud Saberi called Khabeto Didam With online playback , text and the best quality in mediac
متن اهنگ مسعود صابری به نام خوابتو دیدم
خوابتو دیدم روی ماهتو دیدم روی موهای افشون تو هی دست میکشیدماز خواب پریدم دیگه تصویر اون لحظه ی زیب
بعضی وقتها دوست داری خودت را خوش نشان بدی و کلی زور می زنی
سعی می کنی الکی لبخند بزنی. بیخودی لطیفه بگی. درد داخل خودت را پنهان کنی. ولی مگه این درد لعنتی مخفی می مونه؟ یه جوری خودش را میزنه بیرون و نشون می ده. 
موندم چطوری این درد به اشک تبدیل میشه؟
آدم مثل ظرف پری میشه که از هر قسمتش با یک تکان کوچک می زنه بیرون.
 
ای روزگار ...
تو این دوسالی که تو وبلاگم ننوشتم خیلی سفرنامه ننوشته دارم، از مقاصد خیلی دور تا سفرهای یه روزه و دو روزه داخل ایران..البته بیشترش مال همون سال ۹۶ بوده که یجورایی بهترین سال عمرم تا حالا بوده،هعیییی حالا میخوام بنویسم میگم اونجوری کل وبلاگم میشه سفرنامه، تازه از اون مهمترش اینه که سفرنامه نوشتن مخصوصا همراه عکس گذاشتن تو وبلاگ خیلی وقت‌گیره مخصوصاتر که ماهها هم از سفره گذشته باشه.. یعنی یه تایم میخواد که در اتاقت رو ببندی کسی هم کار به کار
آه از چرنوبیل، آخ از چرنوبیل، وای از چرنوبیل...توی سه روز گذشته، (دو تا دو قسمت و یه روز هم قسمت آخر) سریال چرنوبیل رو دیدیم. سریالی که به غایت نفس‌گیر و تلخ و آزاردهنده بود؛ و به شدت با روح و روانِ من بازی کرد.از نگاه فنی و سینمایی، به نظرم سریال اونقدر که مورد توجه قرار گرفت، لایق نبود. دو قسمت اول به شدت خوب و دو قسمت دوم به شدت ضعیف بودند. قسمت پایانی هم صرفاً بستری بود برای تحقیرِ شوروی و شیوه حکومتداریِ روسی. نمیشه منکر شبیه‌سازی فوق‌العاد
«خودت باش» کلیشه‌ای‌ترین جمله ممکن برای نوشتن یک پست در وبلاگی تازه تاسیس! ولی احساس کردم شروع کردن دوبارۀ وبلاگ‌نویسی‌ام با این جمله می‌تونه مفید باشه. می‌دونم که خیلی از شروع کردن‌هام به این خاطر به تموم شدن ختم نشدند که خودم نبودم! این من نبودم که کار رو انجام می‌دادم، قسمتی از من بود که اصلا صلاح بقیه قسمت‌ها براش مهم نبود، منِ کمالگرایی بود که می‌خواست هرکاری رو به بهترین شکل انجام بده و اگه اینطور نمی‌شد من رو برای شروع اون کار
«نه به جهنم خواهی رفت، نه مجازات دیگری خواهی دید اما گیرم کسی ندید و نفهمید تو که خودت را دیده‌ای و می‌دانی چه می‌کردی. تو باید از خودت خجالت بکشی، برای اینکه زورت به خودت نرسیده و عهدشکنی کرده‌ای. تو بزرگ خواهی شد. مَرد خواهی شد و هزار جور سختی و بلا به تو رو خواهد آورد. تو باید زورِ جنگیدن با آن‌ها را داشته باشی و مردی که زورش به خودش نرسد، زورش به هیچ چیز دیگر هم نخواهد رسید» 
منبع: https://t.me/atrafpublication/760
همیشه فکر می کردم اینکه الکی امید داشته باشی و به خودت امیدواری چیز خوبی نیست. واقعا داره نظراتم در مورد همه چیز تغییر می کنه. قبلا فکر می کردم که در مورد همه چیز باید منطقی فکر کنم و به هیچ وجه به چیزای الکی فکر نکنم . ولی ...
به نظرم اینکه الکی خودت را امیدوار کنی خیلی هم خوبه . آدمیزاد هم حد توان داره. نباید گذاشت که در مقابل ناملایمات بشکنی. باید به هر طریق خودت را دلخوش بکنی. مهم اینه که به هر طریقی و خصوصا در شرایط حال حاضر که جامعه پر از استرس
موقع تقسیم قمقمه‌ها، آبی‌اش افتاد به من. هربار که آبش کردم به هوای این و آن بود. امروز برای اولین بار برای قرص‌های خودم بود که وقت خوردنشان درست وسط کلاس بود. قرص را که خوردم، حواسم جمع نوشته روی قمقمه شد: بهترین خودت باش! جمله من بود. مال این روزهای من. انگار اصلا خود خدا گفته باشد روی قمقمه بنویسند برای احوالات این ایام من. که خوش اخلاق بودن برایم کمی سخت شده. که لبخند روی لبهایم کمتر از همیشه شده. بهترین_خودت؛ یعنی نه در مقایسه با دیگران با ش
#همسفر_ابرها
خودت را رهابگذار بدود میان گیسوانت نسیمدره هافریاد اسم زیبای تو  میان مخمل صخره هایندای جدا مانده از سالهای سبزه و گلخودت را رهافانوسی باش در رهگذار بیدریغ اردیبهشتپای بگذار بر این شهر خموشبگذر از بن بست تنهاییبخند و باز هم بخندکه از آستین تو باید خورشید را دید!
 
بی خیال هر آنچه می آید و می رودبازونت را بسپار به خیال یک درخت توتذهنت را پر از یاس های زرد شادشالت را بسپار به کبوتران قصهکنار یک صخره دمی آرام بگیربا خودت بردار،طعم
کامل بودن نه به معنای کمال‌گرایی و بی‌نقص بودن. کامل بودن یعنی خودت را در قالب یک نقش تعریف نکن و تک‌بُعدی نباش؛ دیدی همه‌جانبه و گسترده به خودت، اتفاقات و زندگی پیدا کن. کامل باش و همه‌چیز را در خودت جای بده و بپذیر، جزئی از هستی باش. کامل یعنی مجموعه‌ای از هرچیز و همه‌کس، کامل یعنی پذیرا و دربرگیرنده. انسانی کامل باش... 
اگر برای خودت ارز قائلی موقع حرف زدن رئیست مطلقا حرف نزن
اگر برای خودت ارز قائلی موقع حرف زدن دوستت مطلقا حرف نزن
اگر برای خودت ارز قائلی موقع حرف زدن دو نفر با هم بین حرفشون نپر و مطلقا حرف نزن چون حرفت کم رنگ میشه
 
 
 
ادامه دارد ....
 
شاید بتونی به همه دروغ بگی اما به خودت نه! پس بهتره با خودت روراست باشی. 
تو اونقدر قوی نیستی که بتونی جلوی یک سری اتفاقات را بگیری پس بهتره چشماتو باز کنی و باورشون کنی. 
تو هم گند میزنی، مثل خیلی دیگه از آدمها پس بهتره به خودت سخت نگیری. 
پایان قصه یعنی مردن، اگه میخوای زنده باشی بهتره یک داستان جدید را شروع کنی یک داستان قشنگتر. 
------------------------------------------------
آخرین سنگر سکوت نیست، آخرین سنگر بلاگه :) 
با یکی از بچه هامون تو اینستا در مورد یه چی حرف می زدم
رفتم حموم برگشتم
اینستام ریده
پیامای طرف اومده ولی نمیشه ببینم و جواب بدم
با طرفم رودروایسی دارم موندم چه کنم
فاک‍♀️
قبلا هم اینجور شده بود
بعده یه روز درست میشه
الان میگه این یارو چه بی شعوریه ها :/

بعدا نوشت:درستش کردم✌️
اصولا وبلاگ هایی که برای یه مدت طولانی می نویسن، ولی بدون هیچ توضیحی قسمت نظرات رو میبندن، قطع دنبال میزنم. 
یه جورایی فکر میکنم مثل این میمونه که شما تو یه جمع صحبت کنی، و دهن همه ی شنوندگان خودت رو با دستمال ببندی که هیچی نگن!!! حس بدی به آدم دست میده...
 
، ولی یه چیزی باید بگم
پدرها، مادرها، عزیزان لطفا لب بچتونو نبوسید. این کار از لحاظ روانشناختی و الگوی رفتاری اصلا مناسب نیست.
دیده شده خیلی از سلبریتی‌های به اصطلاح با سواد این کارو با پز فراوان انجام میدن. بعد دو تا ادم دنیا ندیده هم میبینن حالا بیا درستش کن
از شهادت حاج قاسم به بعد، دیگه نمیتونم موسیقی گوش کنم، دیگه نمیتونم به خودم اجازه بدم سر حجاب شل بیام
در مورد حجاب فلسفم اینه که حاجی و امثال ایشون به آب و آتیش زدن که من دست دشمن نیفتم حالا از خودم میپرسم
راهی!رواست  خودت بشی دشمن خودت؟ ستم ستمه فرقی داره که خودت انجامش بدی یا دیگران؟ فرق تو راهی با دشمن اسلام چیه؟ چی باید باشه؟
به حقیقت پایبند بمونیم تا به دنیای واقع برگرده
فکر میکردم روز ها همانگونه که می گذشت ، می گذرد ، همانند پارسال ، اما مثل اینکه این روز ها با سال های پیش فرق می کرد ، حال و هوای خاصی بود ، همه در پی کار های رفتنشان بودند و من هم همانند سال های گذشته به کار خودم مشغول بودم و هر وقت نگاهم به حرمش می افتاد با حسرت می گفتم : امسال را هم قسمتم نکردی ، اما آنطور جدی نبود ... 
ادامه مطلب
امروز از اون روزای توفانی وحشتناک برای من بود و شاید هنوز هم باشه. توفان اومدو همه چیزو بهم ریخت شاید پنجره شکست و تمام اتاق بهم ریخت. مها میگه کار نداشته باش توفان هست هنوز یا نیست پاشو با همین وضعیت مرتب کن همه چیزو دوباره از نو بچین. فکر کن حال بدت همون توفان و این تویی که بهم ریختی از اول به خودت مسلط شو نذار بدتر از این بشی یا ادامه دار بشه برنامه بچین از نو شروع کن.
گریه کردم. به خاطر چیزایی که میدونم هیچوقت نمیشه و به خاطر تمام چیزهایی که
 
آخرش به یک جائی میرسی میفهمی که تنها آدم مورد اعتماد زندگی خودت هستی .خودت تنها کسی هستی که زیر پایت را خالی نخواهد کرد .خودت تنها کسی هستی که خودت را دوست دارد .تنها کسی که حرفت پیش او میماند خودت هستی .گاه سخت این را میفهمی ، گاه در هاله ای از رنج و سوءتفاهمات .اعتماد سخت بدست می آید و راحت از دست میرود .

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها